سرخط خبرها
روایتی از جنس عشق و اشک | وقتی دکان‌های طلا، رنگ عزا می‌گیرند

روایتی از جنس عشق و اشک | وقتی دکان‌های طلا، رنگ عزا می‌گیرند

  • کد خبر: ۳۴۸۷۰۹
  • ۰۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۲:۳۰
مشهدالرضا(ع)، امروز، در هُرمِ تابستانِ داغ، آتشِ غم را در سینه شعله‌ور می‌دید و بازار‌های مشهد، از بازار رضا(ع) تا هفده شهریور، حال و هوای غریبی داشتند؛ خیابان‌های منتهی به حرم، مغازه‌ها و ساختمان‌ها، با پارچه‌های مشکی و پوستر‌های مزین به نام حضرت رقیه(س)، رنگ عزا به خود گرفته بودند.

به گزارش شهر آرانیوز، امروز شهر مشهد، سیاه‌پوشِ دختری بود که سه‌سالگی‌اش، با کربلا و رنج و اسارت گره خورد. رقیه(س)، آن نوگلِ پرپر، نه فقط یک نام، که رمزی از صبر، استقامت و عشقِ بی‌انتها به خاندانِ رسالت بود. در هر کوی و برزن، نوای «یا رقیه» مرهمی بر دل‌های داغ‌دار بود و اشک، زلال‌ترین تعبیر از این همدردیِ جان‌سوز.

اما در این میان، تلألؤِ دیگری از دلدادگی، چشم‌ها را خیره می‌کرد. بازار‌های مشهد، از بازار رضا(ع) تا هفده شهریور، حال و هوای غریبی داشتند. در دکان‌های طلافروشی، جنب و جوشِ هر روزه، جای خود را به سکوتی پُرمعنا داده بود. ویترین‌ها، اگرچه پُر زرق و برق بودند، اما گویی چیزی کم داشتند. گوشواره‌ها، آن نگین‌های ظریفِ زنانگی، یا از قفسه‌های شیشه‌ای پنهان شده بودند یا اگر هم به چشم می‌خوردند، خریدار و خواهانی نداشتند.

برخی از طلافروشان، در اقدامی نمادین، ویترین مغازه‌هایشان را با عکس‌هایی از حرم حضرت رقیه(س) و اشعاری در وصف ایشان تزیین کرده بودند.

این خودداری از فروش، نه یک دستورِ ابلاغی، نه یک بخشنامهٔ اداری، بلکه جوششی از دل‌های مؤمن بود. طلافروشان مشهدی، با دلی که برای رقیه(س) می‌تپید، در سالروز شهادتش، معاملهٔ گوشواره را مُعامله با دلِ شکستهٔ او می‌دانستند. در این روز، بسیاری از مردم مشهد، با گستراندن سفره‌های نذری، ارادت خودشان را به این بانوی کوچک نشان می‌دادند.

این اقدام، فراتر از یک حرکت تجاری ساده بود؛ این، ادای احترامی بود به مقام شامخِ این بانوی کوچک. این، همدردی بود با قلبِ رنجورِ زینب(س) و این، تجدیدپیمانی بود با آرمان‌های عاشورایی. آن‌ها با این کار، به همه نشان دادند که عزاداری، فقط بر سروسینه‌زدن و نوحه‌خواندن نیست؛ عزاداری، یعنی درکِ عمقِ فاجعه، یعنی سهیم‌شدن در غمِ اهل‌بیت(ع)، یعنی عمل‌کردن به آموزه‌های انسان‌سازِ آن‌ها.

برای توصیف ارادت به بانو در میان طلافروشان، همین چند سکانس کافی‌ست؛ پیرمردی، کرکرهٔ مغازه‌اش را پایین می‌کشید و زیر لب، روضهٔ رقیه(س) را زمزمه می‌کرد؛ جوانی دانشجو، با بغضی در گلو، گوشواره‌های نامزدش را به نیتِ شفای بیماران، به یک مؤسسهٔ خیریه اهدا می‌کرد؛ کاسبی با چهره‌ای مصمم، از عشق و ارادتش به خاندانِ عصمت و طهارت می‌گفت و این سنتِ حسنه را مایهٔ برکتِ کسب‌وکارش می‌دانست.

این نوشتار، روایتِ کاسبانی است که عزاداری‌شان، با عطرِ اخلاص و خدمت، درآمیخته است. روایتِ مردمی است که در این ایام، با هر نفس و هر قدم، یادِ رقیه(س) را زنده نگه می‌دارند.

امروز، مشهد، در سوگِ رقیه(س)، یکپارچه احساس و معرفت بود؛ گوشواره‌ها در سکوت، چشم‌ها در اشک و دل‌ها، غرق در دریایِ محبتِ اهل‌بیت(ع)؛ مشهد، در سوگِ رقیه(س)، به جهانیان نشان می‌دهد که عشق به اهل‌بیت(ع)، در رگ و خونِ ایرانیان جاری است و تا ابد، این چراغِ هدایت، فروزان خواهد ماند.

در پایان می‌توان گفت مردم این شهر با الگوگیری از صبر، استقامت و ایمانِ حضرت رقیه(س)، در برابر مشکلات و سختی‌های زندگی، ایستادگی می‌کنند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.